تکنولوژی

1=0

فک نمی کنم تصویری پیدا کنم تا این حد معنا داشته باشه...

یک با یک برابر نیست...

یک با یک برابر نیست ...

معلم پای تخته داد می زد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود

ولی ‌آخر کلاسی ها
لواشک بین خود تقسیم می کردند
وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد
 

شکسپیر

دوست من!
همیشه رو به نور بایست، اگر می خواهی تصویر زندگی ات سیاه نیافتد...
همیشه خودت را نقد بدان، تا دیگران تو را به نسیه نفروشند...
سعی کن استاد تغییر باشی، نه قربانی تقدیر......

در زندگیت به کسی اعتمادکن، که به او ایمان داری نه احساس...
و هرگز بخاطر مردم تغییر نکن!
این جماعت هر روز تو را جوردیگری می خواهند...
مردم شهری که همه در آن می لنگند، به کسی که راست راه می رود می خندند...!!!

شکسپیر

جهان سومی ها

دیدگاه دکتر حسابی در مورد جهان سوم :

روزی در آخر ساعت درس، یک دانشجوی دوره دکترای نروژی سوالی مطرح کرد:

استاد، شما که از جهان سوم می آیید، جهان سوم کجاست؟

جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه اش خراب می شود و هر کس که بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد.

فهماندن

یک چیزهایی هست که نمی شود به دیگری فهماند ،

  نمی شود گفت ، آدم را مسخره می کنند!

صادق هدایت

از وبلاگ http://my-own.blogfa.com

ادامه کامنت 2

دانشجوی عزیزما طی کامنتی جواب، جواب قبلی رو به اینصورت دادند:

"استاد خسته نباشید که یادتون میاد!!!

اون دکتر قبل از اینکه بخیه ای بزنه اول شیرینی میگیره
حرفای من ازروی خامی نیست از روی عصبانیته
میگن هرسخن از دل براید لاجرم بردل نشیند استادا اگه حرفاشون از دلشون بلند میشد وکمتر لجبازی میکردن حرفاشون به دل مینشست به خدا استاد 500صفحه کتاب میزاره رودستت جزوشو بکشی خودتو 20 صفحه نمیشه اونم همون مثالای کتاب این لجبازی وخودخواهی بعض استادا نشونه باسواد بودنشون نیس"

پاسخ من به این دانشجو:

من که گفتم همه رو به یه چوب نزن، همه دکتری که خوب نیستن. آره تو زمونه ما خیلی بده. ام بامرام دکترایی هستن که تو همین شهر از پول خودشون می دن برای خرید داروی مریضشون. قبول دارم تعدادشون کمه. بعدش بحث ما بر سر استادهای جامعه بود نه پژشکای جامعه.
خوب مشتی چرا عصبانیت، برو فایل تصویری تدریس ریاضی یا فیزیک  دانشگاه شریف رو دانلود کن تا بهت بگم اونجا دیگه همون مثال هم حل نمی کنن. بعدش پی می بری اینجا استادا بیشتر دلسوزن.
خوب برای همینه می گم بی تجربه هستی خبر نداری برای یه استاد چه چیزایی تعریف شده. وقتی وزارت علوم استاد رو موظف می کنه 600 صفحه کتاب رو در یک ترم درس بده تو خودت رو بگذار جای استاد چه کار می تونه بکنه. برو سرفصل تدریس دروس رو از سایت وزارت علوم بگیر تا به این مسئله واقف بشی. بعدش به شما می گن دانشجو (کسی که دانش رو باید خودش جستجو کنه نه اینکه کسی بکنه تو مخش) بچه دبیرستانی که نیستید بهتون بگن دانش آموز (کسی که باید دانش رو یادش داد). حس می کنم مشکل رو می تونم با این جمله دکتر شریعتی بهتر بیان کنم:
"خدایا کمک کن تا قبل از اینکه در باره ی را رفتن کسی قضاوت کنم کمی با کفش های او راه بروم"
حالا شما دانشجو های خوب و محترم از جایگاهی صحبت می کنید که نمی دونید اونجا چه خبره

ادامه کامنت

ممنون که سر زدی و این پاسخ رو گذاشتی:

اون استادایامعلمایی که میگن عاشق کارشون هستن دقیقا مثل دکترایین که میگن عاشق کارشونن اخه مگه دیدن خون وصحنه های ناگوارومرگ ادما عاشقی هم داره؟اینا عشق اولشون پوله حالا سروکله زدن با یه مشت ادم به قول خودتون خنگ مگه عشق میخواد ؟ نه تنها بعضی از رفقاتون بخاطر پول و پز کارشون میان حتی یه عده محض تفریح میان سرکلاس!!!

جواب من به شما این می باشد:

اما این کوته فکریه که شما دیدن خون رو عاشق نبودن دکتر تعبیر می کنید چون اون دکتر داره شکاف می ده و بخیه می زنه تا کسی زنده بمونه خوب پس مریض شدی مبادا بری دکتر تو خونه بمون تا خوب بشی چون اون دکتر تو رو دوست نداره و داره برای پول کار می کنه. آیا این میشه؟ . قبول دارم که الان خیلی از دکترا هستن که برای پول دارن کای می کنن. اما هنوز آدم خوبا نمردن. شما چشمتون رو روی آدم خوبا بستید.
با انصاف من اینقد بی معرفت نیستم که دوستام رو با لفظ خنگ صدا بزنم خیلی بی معرفتی که این رو از زبون من می گی شاید به شوخی به بچه های دانشگاه آزاد بگم اما هرگز این رو به شما ها نگفتم خیلی بی معرفتی (صادق باش، کسی رو خراب نکن) و لی اما اگه خودتون باور دارید خنگ هستید براتون متاسفم چون اینقد خودتون رو کوچیک شمردید. اگه خنگ بودید جاتون تو این دانشگاه نبود .
خوب حرف شما درسته که یه عده بخاطر پول میان یا خوش گذرونی اما مگه چند نفرن اونایی که شما نام می برید. بهتون حق می دم چون هنوز حرفاتون پخته نیست و از سر نوجوانی و کم تجربگی حرف می زنید.

کامنت

یکی از بچه ها یه کامنت گذاشته بود که با خوندش خیلی دلم گرفت. اول می خواستم کامنتش رو بی جواب بگذارم اما دیدم ناعادلانه است.کامنت ایشون این بود:

نه استاد بعضی از بچه های برق با ----- هم داشتن ...کلا ما شانس نداریم!استادچرااستادا فک میکنن اگه سخت بگیرن معروف میشن وبه اصطلاح خودشون کارشون درسته؟

پاسخ:

امیدوارم که برگردید و این جواب رو بخونید.

اولا فک کنم اساتید در حد گفتن یک آقا یا خانم قبل از اسمشون احترام داشته باشن و نوشتن یک آقا و یا خانم اینقد زمان بر نباشه. حضرت علی ع رو با اون جمله مشهورش در مورد آموزش یک کلمه به خاطر بیارید.
نمی دونم منظورتون از معروف شدن چیه. اما واقعا هیچ کدوم از استادایی که من تو این دانشگاه دیدم برای معروف شدن تدریس نمی کنن. و سخت گیری دلیل بر درست بودن کارشون نیست برای اینه که می دونن اگه دانشجو رو آزاد بزارن درس نمی خونه (وجدانتون رو قاضی بگذارید). همه ی دانشگاها وضعیت همینه. اگه حرف من رو باور ندارید از دوستانتون توی دانشگاه های دیگه بپرسید. بعد اینجا به شما به دید کسانی نگاه می شه که قرار آینده ساز باشید و این که توقع دارن درس بخونید سخت گیری و یا برای مشهور شدن نیست.
برای مشهور شدن این راهش نیست . کسی که بخواد مشهور بشه میره دنبال پول . نه می آد توی دانشگاه برای ساعتی 7 هزار تومن (اومده تدریس برای اینکه عاشق این کاره و گرنه می شد بره توی یک شرکت با ماهی حداقل یک میلیون، نه اینکه برای یک ترم تدریس به من بدن یک میلیون). میره پول کلان در می آره تا همه جلوش خم و راست بشن. نه اینکه شب و روزش رو می گذاره برای دانشجوهاش. آره شاید کسایی باشن که فقط برای اینکه بگن بابا طرف استاد دانشگاه هست دارن میان تدریس می کنن اما تعدادشون به اندازه انگشتای یک دست هم نمی رسه.
شاید هرگز درک نکنید اما برای من خدا قاضی هست نه بنده های خدا.
امیدورام یه روز معلم یا استاد بشی تا بدونی چرا استادا اینجور رفتار می کنن.

امروز آبجیم داشت برای کوچولوش لالایی می خوند (اون لحظه دلم می خواست...  کاش بزرگ نمی شدیم) و خالی از لطف ندیدم که قسمت هایش رو براتون بزارم:

لالایت می کنم خوابت نمی آد             بزرگت می کنم یادت نمی آد 

لالا لا گل سوسن                                  سرت بردار لبت بوسم

گل سرخ منی، زنده بمونی                       به عشقت می کنم، من باغبونی

تو تا غنچه ای بویی نداری                    همین که وا بشی برای دیگرونی

لالایت می کنم با دست پیری                  که دست مادر پیر رو برگیری

لالا لالا لالایی                                        برو لولوی صحرایی

برو لولو جهنم شو                                   بلاگردون بچم شو

برو لولوی صحرایی                                   تو از بچم چه می خواهیکه بچم کرده لالایی                    

برو لولو پس دیوار                                      که طفلم می وشد بیدار

برو لولو که سیاهی                                  لولوی بی حیایی تو

برو لولو جهنم شو                                      بلاگردون بچم شو

خدایا همه مامانا رو حفظ کن و دلشون رو شاد کن....